سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و عشقم

تمام تردید های من
در دوستت دارم های تو بی معنا شدند
هرگز تصور نمی کردم
که روزی این چنین به دام عشق گرفتار شوم
و همچون کبوتری دل بریده از دنیا
در بند چشمانت اسیر شوم
هر روز که می گذرد
قلب کوچکم بیش از دیروز تو را می خواهد
آری...
اکنون دیگر بدون عشق تو خواهم مرد
من بیمارعشق توام
و تنها طبیب من
دستان هستی بخش توست
پروانه ی خیالم
هر لحظه شمع چشمانت را می جوید
ولی افسوس که تلاشش بی حاصل است
دنیا را نمی خواهم
آسمان را نمی خواهم
چون تویی دنیای من
و آسمان همان چشمان توست
و حتی نفس هایت، نفس های من است
و اگر روزی دیگربرنیایند
بی شک خواهم مرد


نوشته شده در پنج شنبه 90/8/5ساعت 11:11 عصر توسط صحرا نظرات ( ) | |

عشق را با تو شناختم ... پیش از آنکه تو را ببینم و با تو همسفر جاده های زندگی شوم ، پیش از آنکه تو بیایی و مرا از حال و هوای دلگرفته ام رها کنی معنای واقعی عشق را نمیدانستم و عشق برای من بی معنا بود. پیش از آنکه تو بیایی قلب من بازیچه ای بیش نبود ، روزی صدها بار میشکست و همیشه آرزوی یک لحظه تنهایی میکرد. عزیزم تو آمدی و هوای قلبم را بهاری کردی ، تو را برای همیشه لایق قلبم میدانم. عشق را با تو شناختم ای یار همیشه وفادارم ، همیشه ماندگارم. تو یک عشق جاودانه ای ، عشقی که هیچگاه نمیمیرد...


نوشته شده در پنج شنبه 90/8/5ساعت 11:8 عصر توسط صحرا نظرات ( ) | |

می دانی چه کردی با دل من
که این دل بی قرار بی قرار است
نمی دانم چه گفتی با نگاهت
که چشمانم چنین در انتظار است
فقط یک لحظه جانا در برم باش
که با تو چهار فصلم ،بهار است
به وقت دیدن آن روی ماهت
تپش های دل من بی شمار است
برای من فقط یک لحظه زیباست
و آن هم لحظه دیدار یار است
گر چه با تردید و ترس، همراست
ولی همانند بهار است.


نوشته شده در پنج شنبه 90/8/5ساعت 11:3 عصر توسط صحرا نظرات ( ) | |
محتاج رستاخیز چشمانت ، در برزخی بین دو دیدارم

من از زمین و آسمان و عشق ، غیر از خدا تنها تو را دارم



قلبت به رنگ بکر آرامش ، لبخند تو آهنگ خوشبختی

از آسمان آبی عشقت ،‌من قطره قطره شعر می بارم



زیبایی تو باغ آلوچه ، شادابی ات بوی نم کوچه

من با تمام ثروت قلبم ، ناز نگاهت را خریدارم



اختر شناسی شد دل من تا ، دید آسمان تیره ی مویت را

صدها ستاره در شب مویت ، باید که وصف تازه بشمارم



شد سکه کار و بار طبعم تا ،‌ پیکر تراش شعرهایت شد

حالا زبان وصف تو کارم ،‌زیبایی روی تو ابزارم



...................................................

در وصف زیبایی لبهایت ناچار باید نقطه بگذارم


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/28ساعت 11:6 عصر توسط صحرا نظرات ( ) | |

Image Detail

من باشم و تو باشی و باران، چه دیدنی است
بی چتر، حسّ پرسه زدن ها نگفتنی است
پاییز، با تو فصل دل انگیز بوسه هاست
با تو، صدای بارش باران شنیدنی است
ابری و چکّه می کنی و مست می شوم
طعم لبان خیس تو الان چشیدنی است!!
خیسم، شبیه قطره ی باران، شبیه تو
تصویر خیس قطره ی باران کشیدنی است
این جاده با تو تا همه جا مزّه می دهد
این راه ناکجای من و تو، رسیدنی است؟!!
باران ببار!! بهتر از این که نمی شود
من باشم و تو باشی و باران ... چه دیدنی است!!


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/21ساعت 10:43 عصر توسط صحرا نظرات ( ) | |
<      1   2   3   4   5   >>   >


کد بارش قلب


جدیدترین کدهای جاوا

کد ماوس