• وبلاگ : من و عشقم
  • يادداشت : من باشم و تو باشي و باران **تقديم به تموم زندگيم**
  • نظرات : 8 خصوصي ، 34 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    روي قبرم بنويسيد کبوتر شد و رفت ، زير باران غزلي خواند و دلش تر شد و رفت ، آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت ، روز ميلاد همان روز که عاشق شده بود ...... مرگ با لحظه ي ميلاد برابر شد و رفت ، او کسي بود که از غرق شدن ميترسيد ، عاقبت روي تن ابر شناور شدو رفت ، هر غروب از دل خورشيد گذر خواهد کرد ، دختري ساده که يک روز کبوتر شد و رفت.....

    سلام وبلاگ قشنگي داري خدا شانس بده يکيم پيدا نشد يه وبلاگ برا ما باز کنه همش در باره ما بنويسه ولي خارج از شوخي وبلاگت جالبه موفق باشي

    شاعر ميگه

    ترسم آن روز بيايي که نباشد جسدم ، کوزه گرر کوزه بسازد زخاک جسدم ، لب آن کوزه بسازد زخاک لب من ، بي خبر لب بگذاري به لبان جسدم

    پاسخ

    سلام دوست خوبم/ممنونم مرسي از حضورت...