سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و عشقم

سلام به همه دوستای ناز خودم.

خوبین همگی؟خوشین؟میسی منم خوبم.

بابا این نوشتن من تو طلسم افتاده بود.تا میخواستم بیام کار پیش میومد.دیروز کلی نوشتم یهو سرم بدجور شلوغ شد مشتری اومد.خواستم وارد سیستم بشم که کار مشتریو راه بندازم. pcقاطی کرد.

مجبور شدم restart کنم.دیگه اعصابم کلی ریخت بهم.الانم گفتم تا مشتری نیست سریع بیام بنویسم.

دلم واستون خیلی تنگ شده بود.بازم از همتون سپاسگذارم که تهنام نمیزارین.

خوب بریم سراغ زندگیم...

یه چندروزی با مامان اینا رفتیم ارومیه.خوب بود ولی من اگه حامدم پیشم نباشه هیچ جا بهم خوش نمیگذره.با اینکه خیلی رفتیم گشتیم مهمونی رفتیم ولی فقط تو فکر گلم بودم.بخدا قسم شاید کسی باور

نکنه ولی تا از تبریز خارج میشم دلم میگیره. 

الانم دارم دیوونه میشم نمیدونم چطور دووم آوردم 1ماه روی ماهشو ندیدم. صبحا من دفترم وقت نمیکنم برم ببینمش عصرام اون کار داره.ولی دیگه تو این هفته حتما بایدبرم عزیزدلمو ببینم.دلم براش یه زره

شده.

من و حامدم 4 سال پیش تو دانشگاه باهم آشنا شدیم ترم 2 بود که ما بهم علاقه مند شدیم.البته اون رشتشITبود و من مشاوره حقوقی میخوندم.فقط هم دانشگاهی بودیم.یه سلام علیک خیلی

معمولی هم داشتیم باهم.دیگه رفته رفته این سلام علیکا جدی تر شد.شمارشو داد و منم از خدا خواسته همون شبش sms زدم.وای چه شبی بود اون شب خیلی خوشحال بودیم جفتمونم.

تا صبح ساعت 7ماباهم اس بازی کردیم.ولی اینم بگم هیچوقت فکر نمیکردیم به این شدت ما بهم علاقه مند بشیم و وابسته بشیم.الان حتی یه روزم صدای همو نشنویم مریض میشیم.

حامدم همه چی و همه کسه منه.تو سخت ترین و دردناکترین لحظه زندگیم کنارم بوده.همیشه تحسینش کردمو میکنم. و به داشتنش می بالم.

(عشقم از همین جا روی ماهتو میبوسم.و به داشتن نفسی مثل تو افتخار میکنم.)

دوستای گلم واسمون دعا کنین که هر چه سریعتر منو گلم بهم برسیم.چون دیگه خیلی خسته شدیم فقط میخوایم پیش هم باشیم.

تا اینجای خاطراتمو داشته باشین.زود میام باز تعریف میکنم.

نخواستم دیگه زیاد طولانی و خسته کننده باشه.

خیلی دوستون دارم.

مراقب خودتونو دلاتون باشید.

همیشه شاد و پایدار باشید باشید.


نوشته شده در پنج شنبه 90/4/16ساعت 11:16 صبح توسط صحرا نظرات ( ) | |


کد بارش قلب


جدیدترین کدهای جاوا

کد ماوس